نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: مغزی که دشمنم شده نشخوار ذهنی

732
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2022
    شماره عضویت
    48121
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مغزی که دشمنم شده نشخوار ذهنی

    سلام دوستان عزیز

    من از یکی دو سال پیش دچار مشکلی شدم که خودم هم واقعاً مقصرم و اون هم دچار نشخوار ذهنی به شکل غیر قابل کنترلی شدم. پسر هستم و طراح گرافیک و 25 ساله.

    خب فکر کنم مشکل اصلی رو بدونم از کجا است، من از دوره نوجوانی خب کنجکاو بودم به همه چی سرک می‌کشیدم و این سرک کشیدن از اول راهنمایی و صفحات حوادث روزنامه‌ها و هفته نامه که اخبار قتل و خیانت و کلاً حوادث رو منتشر می‌کردند شروع شدبا بزرگ‌تر شدن من گستره اون هم به همه جا کشیده شد، به نوعی بقیه دنبال فیلم پورن و عکسهای ************ی بودند من دنبال فیلم‌های واقعی قتل و کشته شدن و فیلم‌های واقعی ضبط شدن از جنگ بودم از جنگ سرد بگیرد تا جنگ‌های چند سال اخیر منطقه خاورمیانه و دوربین های مدار بسته فروشگاه ها تو جهان که دزدی و تیراندازی رخ می ده و این‌ها رو کنار صفجات حوادث روزنامه و مجلات همه آرشیو میکردم و با دقت هم نگاه می‌کردم.

    بعد از اون توی توییتر و فیسبوک و گسترش این فضا توی تلگرام و اینستاگرام هم جدی پیگیر این مسائل بودم توی توییتر که خاطرات مردم از حوادث اطرافیاشون بودم اعم از دزدی و خیانت و قتل، توی اینستاگرام هم توی این چالش ها که مردم خاطرات خیانت خودشون یا اطرافیانشون و حوادث رخ داده و خاطرات خوب و بد و عشق‌ها غیرمجاز رو می گذاشتند و من هم به خاطر همون علاقه نوجوانی دنبال می‌کردم و اون موقع‌ها هیچ مشکلی هم نداشتم تا اینکه دو سه سال پیش این‌ها با هم جمع شدند و کار دستم داد.

    الان طوری شدم که به همه این‌ها یعنی به اخبار حوادث و ماجراها حساسیت پیدا کردم و تا فیلمی و خبری و خاطره یا ماجرایی می خونم ذهنم به شدت درگیر اون ماجرا میشه و کلاً تا بیش از سه الی چهار ساعت تا یکی دو روز فقط روی یک ماجرا نشخوار می کنه. و عجیب اینکه می دونم دنبال این اخبار و این چیزها باشم اذیت میشم و نشخوار ذهنی دنبالم میاد اما باز هم با کنجکاوی دنبالش می‌روم و ساعتها هم دنبالش می کنم و نمی دونم چرا از این کار خوشم میاد

    این شکلی که برای شخصی که حادثه براش رخ داد دلم میسوزه و سعی می‌کنم اون حادثه که خیانت، دزدی، قتل و … هست رو به شدت کندو کار می‌کنم مثلا طرف مقابل چطور این کار رو کرد، اون چطور باهاش روبروی شده و کلاً دنبال علل زمینه‌ای اش می‌گردم و کلی فکر های دیگر دور اون حادثه توی ذهنم شکل می گیره و که ناخودآگاه هستند و نمی تونم جلوشون رو بگیرم و در کنار اون هم توی دلم دلشوره شکل میگیره که نه از روی دلسوزی هست و نه مسأله دیگه، فقط به خاطر همون مسأله دلم شوره میره، حالا کل این نشخوارها فقط ممکنه برای یه حادثه‌ای باشه که طرف توی استوری توی سه خط نوشته باشه و یا توی روزنامه و چیز دیگه ای پنج شش خط.

    مثلاً یک بار فیمی واقعی کمین بود که دوتا سرباز بی‌خبر از همه جا توی خیابون راه می رفتند که تک تیراندازی از ناکجا آباد توی کمتر از 5 ثانیه هردوتاشون رو می کشه، من برای این کلیپ تا سه روز نشخوار ذهنی داشتم و خودم رو جای تک تیرانداز یا اون دوتا سرباز می گذاشتم، مثلاً آخرین چیزی که اون دوتا دیدن چی بود، عادی راه می‌رفتند که یهو همه چی سیاه میشه، فکرشون کجا بوده، واکنش تکتیرانداز به کشتن این‌ها چی بود و کنار این هم دلشوره عجیب داشتم توی این سه روز و هزار بار فیلم رو دیدم.

    یا یکی دیگه هم توی فروم شما بود دو سه روز پیش می‌خواستم این متن رو بنویسم و که گفتم برم توی بخش خیانت فروم و ببینم چه خبره، اونجا و با اینکه فقط دوتا درخواست مشاوره رو خوندم از دو سه روز پیش تا الان ذهنم درگیری اون دو مورده مخصوصاً یکی‌اش مال پنج سال پیشه و خانومه خیانت به شوهرش و بارداری نامشروع رو گفته بود و درخواست مشاوره داده بود و نتیجه‌اش نامعلوم بود چون بعد از دوتا پست چیزی ننوشته و رفته. من برای این جدا از اینکه همه اون نشخوارها و دلسوزی برای برای شوهره، کلی پایان بندی هم در نظر گرفتم مخصوصاً پنج سال گذشته و خب الان در چه شرایطی هستد مخصوصاً با کرونا، هزار و یک خروجی در نظر گرفتم دلشوره عجیب هم بماند و در نتیجه با اینکه به خاطر نشخوار ذهنی دیشب تا صبح بیدار بودم و خوابم نرفته بود الان خیلی سرحالم و نه کم خوابی دارم و نه ضعف و دلم می خواد تا صبح فردا هم بیدار بمونم و برم سرکار اما یهو یه روز دیگه کلا اصلا دماغ کاری رو ندارم

    این نشخوار و دلشوره برای همه چی هست، و محدود به مثالهای بالا نیست، برای همه چی حتی یه توییت خیلی ساده که فقط یه خورده جنبه زرنگ بازی و دروغ و بدی یا هرچیز که بد به حساب بیاد داشته باشه اون موقع مغزم از دستم درمیره و این نشخوار و بعدش این دلشوره زمین گیر کن.

    این مسأله خیلی روی من تأثیر بدی گذاشته و مخصوصاً روی کارم، مثلاً نشسته ام دارم کارم رو انجام میدم نشخوار یهو شکل میگیره و من اصلاً نمی‌فهمم دارم کارم رو می کنم یا نه و تمرکزم روی کار رو می گیره و و کار رو خراب می‌کنم یا دیر می‌دهم و یا بعضی موقع‌ها مانیتور جلوم باز هست و من فقط توی ذهنم درگیر و بهش نگاه میکنم و کلاً اهکال کاری هم باهاش اضافه شده

    وقتی من سه چهارسال پیش برای استخدام توی محل کارم رفتم خب از بین دو سه نفری که واقعاً کاربلد بودند منو انتخاب کردند و من هم برای پیشرفت کارم برای اینکه یک جا بند نمونم چند تا دوره آموزشی پیشرفته خریداری کردم اما از وقتی که نشخوار شروع شده این دوره آموزشی و پروژه هام یک‌جا دارند خاک می خورند، تقریباً سه چهار ماه پیش هم صاحب کارم واقعاً شاکی شده بود گفت که به خاطر اخلاق و اینکه دقیقی و بلدی انتخابت کردم اما چند وقتی هست اصلاً آمار خراب کاری و اشتباهاتت خیلی بالا رفته مواظب باش.

    الان تقریباً همه دور و بری هام توی کارشون پیشرفت کردند ولی من به خاطر این نشخوار و اهمال کاری ناشی از اون عقب گرد دارم می کنم، یکی از اون دوسه نفری که توی استخدام باهم بودیم و من انتخاب شدم یه دختر خانمی بودند و خب ما به خاطر شرایط کاریمون آی دی اینستامون رو رد و بدل کردیم و اون دختره اون موقع یه سری اهدافی داشت، من پیشرفت روبه روزش رو واقعاً دیدم و الان یه جای خیلی خوب و درآمد بهتری نسبت به من داره و داری چیزهای جدید تری یاد می گیره اون وقت من همون جایی که بودم هستم.

    خلاصه این مغز من مثل یک رفیق ناباب با من شده، که خب من هم مقصرم اما واقعاً نمی دونم الان چی کار کنم؟ بالا هم گفتم واقعاً دست خودم نیست و یهو می‌بینم گوشی یا مرورگر رو بازکردم و دارم لابهلای هزاران مورد اینشکلی مثل خیانت و دروغ و قتل و جنگ پرسه میزنم، یه مورد توجهم رو جلب می کن و نشخوارها و بدتر ازهمه این دلشوره عجیب شروع میشه.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مغزی که دشمنم شده نشخوار ذهنی

    سلام به شما دوست عزیز
    خب اینکه شما به مشکل خودتان و آسیب های که برای شما به همراه دارد اگاه هستید کمک زیادی می کند تا شما بتوانید مسیر درمان را بهتر طی کنید اما دقت کنید که همیشه خود درمانی جوابگو نیست و یا استفاده زا راحل هایی چون به عقب اندازی و یا زمان دادن به افکار تا مدیریت شود گاهی این افکار به شکل وسواسی تکرار می شوند و ریشه های عمیق تری در ناهشیار دارند و نیاز است که شما طی فرایند روان درمانی این مشکلات خود را حل کنید تا بتوانید از استعداد و مهارت های که دارید در مسیر رشدی بهتر خودتان استفاده کنید.
    در هرصورت این میزان از افکار و تصورات میتواند با کاهش تمرکز در مسیر های اصلی زندگی شما همراه شود و خب این موضوع مهمی در مسیر پیشرفت انسان میباشد که بتواند از انرژی روانی خود در مسیر پیشرفت استفاده کند اگر دائم این انرزی روانی بخواهد صرف این افکار شود خب میتواند با کاهش تمرکز بر موضوعات مهم دیگر زندگی شما همراه شود.
    امضای ایشان
    02188422495
    02122354282
    02122247100

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا جوانان سکته مغزی می‌کنند؟
    توسط farokh در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-30-2022, 04:12 PM
  2. عروق کوچک و سکته مغزی
    توسط engineer_123 در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-29-2014, 11:40 AM
  3. اثرات مخرب مشاجره‌های خانوادگی بر رشد مغزی کودکان
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-24-2014, 11:39 PM
  4. اثر شگرف کتابخوانی بر رشد مغزی و ازدواج موفق کودکان در آینده
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-18-2014, 02:15 PM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-06-2013, 11:51 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد